رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۲:۴۴:۴۹ ۲۰۲۵/۱۲/۱۲     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

عرفان مولانا و عطار در فیزیک مدرن کوانتوم و هسته‌ای

مولانا جلال‌الدین بلخی و فریدالدین عطار نیشابوری، دو ستون اصلی عرفان و ادبیات پارسی، جهان را نه صرفاً به عنوان صحنه‌ای فیزیکی، بلکه به مثابه کتابی رمزآلود برای شناخت حقیقت مطلق می‌دیدند. آنان در اشعار خود، با زبانی استعاری و ژرف، از مفاهیم بنیادین طبیعت مانند ذره، نور، حرکت و صوت بهره جستند تا سفر روحانی انسان را ترسیم کنند. جالب آنکه امروزه، قرن‌ها پس از آنان، علم مدرن—به ویژه فیزیک کوانتوم و انرژی هسته‌ای—زبان جدیدی برای توصیف جهان ارائه می‌دهد که در مواردی حیرت‌آور، با این استعاره‌های عرفانی هم‌سو و هم‌راه است. این نوشتار به بررسی این تقارب مفهومی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه شهود شاعرانه این عارفان، می‌تواند با یافته‌های پیچیده علمی در گفتگو قرار گیرد.

فصل اول: حرکت؛ از سفر روحانی تا رقص کوانتومی

حرکت در مثنوی مولانا: جهان در نوسان

برای مولانا، جهان ساکن نیست؛ بلکه در حالتی از جنبش و تحول دائمی است. این حرکت تنها جابجایی فیزیکی نیست، بلکه نشانه‌ای از اشتیاق همه ذرات هستی برای بازگشت به اصل خویش است. بیت مشهور او:

«این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا»
بیانگر این است که هر کنش (حرکت)، پژواکی دارد که به فاعل بازمی‌گردد. در فیزیک کوانتوم نیز، حرکت و نوسان ذرات در سطح زیراتمی، اساس همه تغییرات و تبدیلات ماده و انرژی است. هیچ چیز در سکون مطلق نیست، گویی هر ذره در رقصی پیچیده مشارکت دارد، همان‌گونه که مولانا سماع را رقصی برای وصول به حقیقت می‌دانست.

حرکت در منطق‌الطیر عطار: پرواز به سوی وحدت

عطار در شاهکار خود، منطق‌الطیر، حرکت پرندگان به سوی سیمرغ (نماد حقیقت) را استعاره‌ای کامل از سلوک روحانی انسان می‌داند. این پرواز، حرکتی هدفمند، پرمانع و تکاملی است. در نگاه علمی مدرن، می‌توان حرکت ذرات در میدان‌های کوانتومی را نیز نوعی جست‌وجو برای رسیدن به حالت پایدار یا تعادل انرژی دانست. هر دو نگاه، بر حرکت به عنوان اصل ضروری تحول تأکید دارند.

فصل دوم: نور؛ از حقیقت مطلق تا فوتون

نور در اشعار مولانا: تجلی حق

مولانا نور را ذات حقیقت و روشنگری می‌داند، اما آن را از نور مادی متمایز می‌کند:

«این همه نور است، لیک از نور نیست / نور حق بین، نور حس مغرور نیست»
این "نور حق"، هم آشکار است و هم پنهان؛ هم حضوری فراگیر دارد و هم درک آن نیازمند بینش باطنی است. این توصیف، شباهت خارق‌العاده‌ای با مفهوم نور در فیزیک کوانتوم دارد، جایی که فوتون هم خصلت ذره‌ای و هم موجی از خود نشان می‌دهد (دوگانگی موج-ذره). نورِ حقیقت مولانا نیز چنین است: هم تجلی می‌کند (ذره) و هم حضوری فراگیر و غیرمادی دارد (موج).

نور در آثار عطار: راهنمای راه

عطار نور را همچون مشعلی هدایت‌گر در مسیر طریقت به تصویر می‌کشد. در منطق‌الطیر، نور چیزی است که پرندگان را در مسیر دشوارشان راهنمایی می‌کند. در دنیای مدرن، فوتون‌ها حاملان بنیادین انرژی و اطلاعات هستند. به بیان دیگر، نورِ عطار حامل معرفت است، همان‌گونه که فوتون حامل انرژی است.

فصل سوم: صوت؛ از ناله روح تا ارتعاش کوانتومی

صوت در سماع مولانا: موسیقی هستی

برای مولانا، صوت—به ویژه در قالب موسیقی سماع—ابزاری برای شکستن قفس تن و پرواز روح است. نی نماد انسانی است که از فراق اصل خویش می‌نالد. این ناله، ارتعاشی روحانی است. از دیدگاه فیزیک، صوت حاصل ارتعاش و انتشار امواج است. در سطح کوانتومی، همه ذرات دارای خواص موجی و رفتاری نوسانی هستند. گویی مولانا "ارتعاش روح" را احساس کرده بود و علم امروز، "ارتعاش ماده" را توصیف می‌کند.

صوت در اشعار عطار: گفت‌وگوی درونی

عطار در منطق‌الطیر، از آوازها و ناله‌های گوناگون پرندگان استفاده می‌کند تا حالات و موانع گوناگون سالک را نشان دهد: ناله قمری (رنج فراق)، آواز بلبل (التهاب عشق)، صدای هدهد (پیام دانایی). هر صوت، نماینده‌ی یک ارتعاش یا حالت خاص در روان انسان است. این نگاه را می‌توان با طیف‌های انرژی یا حالت‌های کوانتومی مختلف یک سیستم مقایسه کرد که هر حالت، بیانگر سطح خاصی از انرژی و اطلاعات است.

فصل چهارم: انرژی عظیم؛ از انفجار نور تا شکافت اتم

استعاره‌ای شگفت از انرژی نهفته

مولانا در ابیاتی ژرف، از انرژی پنهان در درون ذره سخن می‌گوید. بیت معروف:

«ذره‌ای بشکافد و خورشید شود»
تصویری قدرتمند ارائه می‌دهد: درون کوچک‌ترین بخش‌های ماده، توانی خورشیدگون نهفته است. این استعاره بی‌درنگ آزاد شدن انرژی عظیم در فرآیند شکافت هسته‌ای را به ذهن متبادر می‌کند، جایی که شکستن هسته یک اتم سنگین (مانند اورانیوم)، انرژی ای معادل میلیون‌ها برابر انرژی شیمیایی آزاد می‌کند. هر دو مفهوم—عرفانی و علمی—بر تمرکز انرژی نامحدود در مقیاسی بینهایت کوچک تأکید دارند.

جمع‌بندی و پیوند مفاهیم

مولانا و عطار به‌طور مستقیم از فیزیک کوانتوم سخن نگفته‌اند، اما شهود شاعرانه و نگاه یکپارچه آنان به عالم، مفاهیمی را خلق کرده که با یافته‌های علم مدرن هم‌نواست. جدول زیر این پیوند را خلاصه می‌کند:

مفهوم در عرفان مولانا و عطار در فیزیک مدرن (کوانتوم و هسته‌ای)
حرکت اساس سلوک، اشتیاق و تغییر روحانی. اساس تغییر، نوسان ذرات و تبدیل انرژی-ماده.
نور حقیقت مطلق، آگاهی، راهنما (فوتون معرفت). فوتون، دوگانگی موج-ذره، حامل انرژی و اطلاعات.
صوت ارتعاش روح، ناله فراق، ابزار بیداری (موج معنا). ارتعاش مادی، انتشار انرژی موجی.
انرژی قدرت نهفته در ذره، انفجار نور حقیقت (شکافت باطنی). انرژی هسته‌ای متمرکز در هسته اتم (شکافت فیزیکی).

این تطبیق‌ها به معنای یکسان‌انگاری علم و عرفان نیست، بلکه نشان‌دهنده گفت‌وگویی ممکن بین دو زبان متفاوت برای توصیف حقیقت است: یکی کمّی و تجربی، و دیگری کیفی و شهودی. شعر این بزرگان، همچون پلی است که نشان می‌دهد جست‌وجوی انسان برای فهم هستی، همواره دارای ابعادی چندگانه است.

این مقاله به زیبایی نشان می‌دهد که حکمت جاودان عرفان ایرانی، محدود به زمانه خود نبوده است. مولانا و عطار، با تکیه بر ژرف‌ترین مفاهیم هستی—که هم ملموس و هم رمزآلود هستند—آثاری آفریده‌اند که گویی با زبان علم آینده نیز سخن می‌گویند. تطبیق مفاهیمی چون حرکت، نور و صوت با فیزیک کوانتوم، نه تنها چشم‌اندازی جدید برای علاقه‌مندان به ادبیات می‌گشاید، بلکه برای دانش‌آموزان و پژوهشگران علوم نیز یادآور این نکته است که شهود و تخیل خلاق، همواره پیش‌گام کشفیات علمی بوده‌اند. مطالعه چنین آثاری، ذهن را از دوگانگی سنت/مدرن، علوم انسانی/علوم پایه رها ساخته و نگرشی کل‌نگر و وحدت‌بخش را ترویج می‌کند—درسی که جهان پرتلاطم امروز به شدت به آن نیازمند است. بنابراین، بازخوانی اشعار این شاعران، نه یک فعالیت صرفاً ادبی، بلکه یک تجربه میان‌رشته‌ای معناساز برای انسان معاصر است.

 

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب