
توسعه سامانه هاي کمک به راننده از مهمترين مقولات در آينده نزديک صنعت خودرو است. توسعه سامانه هاي کمک به راننده به دو حوزه بينايي جاده و سيستم هدايت خودرو تقسيم مي شود. در حوزه اول، سامانه هاي بينايي جاده متعددي با دقت بالا توسط شرکت هاي بزرگ خودروسازي و انفورماتيک نظير تسلا، انويديا، گوگل و بنز ارايه شده، اما توسعه سيستم هدايت خودرو همچنان با مشکلات پيچيده اي روبه رو است. رانندگي يک رفتار پيچيده اجتماعي بوده و بهتر است جنبه هاي انساني در طراحي سامانه هاي هوشمند تعاملي با انسان در نظر گرفته شود. اکثر سامانه هاي هدايت هوشمند بر پايه مهندسي کنترل و ديناميک خودرو طراحي شده اند که شباهنت کافي با ماهيت انساني ندارند. به علاوه در سناريوهاي پيچيده ترافيکي به علت تعدد سيگنال هاي اندازه گيري و پيچيدگي تصميم سازي، سامانه هاي هدايت داراي پيچيدگي زيادي خواهند بود و در نتيجه اکثر سامانه هاي هوشمند داراي عملکرد محدود هستند. مدل هاي روان شناسي ارايه شده از رانندگي به علت نگاه جامع تر به رفتار انسان در شرايط ترافيکي متنوع تري قابل استفاده هستند، ولي نمي توانند ديناميک خودرو را با دقت مطلوبي کنترل کنند. مدل هاي مبناي انساني بيشتر جنبه مطالعاتي دارند و تاکنون در سامانه هاي کمک به راننده به عنوان راننده استفاده نشده اند. ايجاد يک مدل راننده تلفيقي از روان شناسي و مهندسي مي تواند سه مزيت عمده داشته باشد. اين مدل مي تواند رفتار جامعي ارايه نمايد و در شرايط پيچيده مشابه با انسان تصميم بگيرد. همچنين به علت به کارگيري تکنيک هاي مهندسي خودرو، کنترل دقيقي بر رفتار ديناميک خودرو داشته باشد. از طرفي چون اساس مدل بر مبناي رفتار انسان است، تعامل اين سيستم با راننده انساني پيچيدگي کمتري خواهد داشت و از فرمول بندي رياضياتي ساده تري استفاده مي کند.
تاکنون سامانه هاي هدايت خودرو بر مبناي فازي، شبکه هاي عصبي، مدل تعقيب خودرو، کنترل مقاوم، کنترل بهينه، مود لغزشي و ميدان پتانسيل براي هدايت خودرو ارايه شده است. همان طور که بيان شد، اکثريت اين سامانه ها جامع نيستند و فرمولاسيون پيچيده محاسباتي آنها با ساختار رفتاري انسان در رانندگي سازگاري ندارد. از طرفي ديگر مدل هاي روان شناسي نظير مدل انگيزشي، حاشيه ايمني و کنترل شناختي براي توصيف رفتار رانندگان ارايه شده است و فاقد فرمول بندي محاسباتي هستند که بتواند ديناميک خودرو را کنترل کند. در پژوهشي در دانشگاه خواجه نصير، مدل بين رشته اي از رانندگي بر مبناي تئوري هاي روان شناسي، تحليل سينماتيک و سينتيک از حرکت خودرو و کنترل گرهاي تناسبي ارايه شده است. اين مدل براساس تئوري هاي روان شناسي ترافيک، انگيزش هاي راننده انساني را تعيين مي نمايد. انگيزش هاي رانندگي براساس مفاهيم زماني و سينماتيک حرکت خودرو براي تصميمات مختلف راننده (سرعت و انحناي مسير) تخمين زده مي شوند. در نهايت براساس بهينه سازي چند منظوره، تصميم بهينه (سرعت و انحناي مسير بهينه) تعيين مي شود. تصميم حاصله توسط کنترل گرهاي متداول اعمال مي شوند. مدل ارايه شده در سناريوهاي پيچيده عملکرد مطلوبي دارد.