
نقاشی روشی کارآمد در مطالعه و شناخت بهتر کودکان است. از دیدگاه پیاژه نقاشی چیزی در حد فاصل بازی و تصویر ذهنی است که کودک به واسطه آن دنیای واقعی خود را بازنمایی می کند. در واقع نقاشی کودک یک پیام است، آنچه را که او نمی تواند به لفظ درآورد بوسیله نقاشی به ما انتقال می دهد. بررسی و درک زبان نقاشی اطلاعات ارزنده ای در اختیار والدین، مربیان و روان شناسان و همه کسانی می گذارد که خواهان درک و دریافت راز و رمز جهان کودکان هستند. در هنگام نقاشی نه تنها فرد خود را در سطحی غیرکلامی بیان می دارد و پویایی روانی و ارتباط های بین فردی اش را به نمایش می گذارد، بلکه تعارضات بسیار عمیق خود را نیز فرافکن می کند. ترسیم کودکان عملکردهای شناختی، بین فردی و روان شناختی، توانایی ذهنی، شخصیت، تفکر و هیجان در کودکان و همچنین عملکرد خانواده هایشان را قابل بررسی می کند. از نقاشی به منزله ابزار فرافکن، ناهشیار، با هدف شناخت شخصیت و حل مشکلات روانی کودکان به کار گرفته شده است. مثلا کشیدن اجزای مختلف بدن به صورتی که یکپارچه نباشند و از هم جدا کشیده شده باشند، نشانگر دو دلی یا ناتوانی در تصمیم گیری، ضعف در برقراری ارتباط با دیگران، ضعف تعادل در حرکت و کمبود محرکات محیطی است. عوامل موثر بر نقاشی را می توان به دو گروه تقسیم کرد: ۱- شرایط خاص کودک ( سن، استعداد، هوش، وضعیت سلامتی جسمی و روحی، تجربیات گذشته و تفاوت های فردی). ۲- عوامل محیطی (خانواده، مدرسه، معلم، وضعیت فرهنگ اقتصادی و طبقاتی).